سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بوی سیب

دوشنبه 84 آذر 21 ساعت 12:1 عصر

پنج شنبه چیزی ننوشت

از بچه رزمنده های خوش فکر بود .

صبح جمعه ،کنار تانکر آب رفت تا پیراهنش رابشوید ،اما دید که داخل قوطی صابون ندارد.

شنبه ،کاغذی به دیوار گونی خاکی سنگر ،سنجاق کرد و روی آن نوشت:

1.صابون

یکشنبه نوشت:

2.نخ وسوزن.

سه شنبه وقتی از خرمشهربرگشت ،روی واژه های صابون ،نخ وسوزن،خرما وتلفن خطی کشید.

چهار شنبه نوشت:

نماز اول وقت.

پنج شنبه چیزی ننوشت.

 

وجمعه بود که کاغذش بوی سیب گرفت.

 

 


نوشته شده توسط : همسر یک روحانی

نظرات دیگران [ نظر]